چه باشد بایدی ؛ نبایدی ؛ در کنج زندگی
چه دانی باشد بایدی در گذر زندگی
بایدها ؛ حکم قانونی در رانندگی
نبایدها ؛ حکم قضاوت که دور شده ز اخلاق انسانی
بهر زندگی خوب و آرام
از بایدها صرف نظر باش
بایدها را ز زندگی عاشقان
به بهترست ؛ ثمر ده عاشقان
جای بایدها ز بهتر هر چه بیشتر
این و آن امور به این منوال بهتر
هرگز باید را جای بهتر بکار مبر
چون ندارد از آن برایت ثمر
تو که کار فرمائی ؛ خوبست بدانی
تو که دستور دهی ؛ جایگزین باشی
تا توان شخص انتظار طلب
تا که داند بجا آورد آرزوهایت
باید این و آن کار انجام شود !
نه؛ بهتر است این امور انجام شود
لطفا" ؛ به گفته هایت چیزی ازت کم نکند
چه بسا با ادبت چتری بر دگری گستراند
اینست ثمر آداب و معاشرت تو
تا که باشی یک کارفرمای خوب
باید این و آن کار انجام شود !
نه؛ بهتر است این امور انجام شود